کد مطلب:314802 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:193

مسجد حضرت ابوالفضل بخشایش در آذربایجان شرقی
جناب استاد عقیقی بخشایشی به همراه نامه ای، نمونه ای از كرامات و عنایات حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) را ارسال كرده اند كه ملاحظه می كنید:

كرامت و عنایت قمر بنی هاشم (علیه السلام) در اقصی نقاط عالم فراوان و دوستداران او كه در واقع دوستداران فضیلت و شجاعت و صفا و مروت می باشند، در سطح جهان فراوان هستند. داستانی كه نقل می شود و واقعیت است نه افسانه، حقیقت است نه خرافه، و نشانی از خاص آن بزرگوار.

در شهركی از شهرك های آذربایجان شرقی كه نام آن «بخشایش» می باشد؛ مسجدی به نام آن بزرگوار ساخته شده بود كه در اثر كثرت جمعیت محل نیاز به توسعه و گسترش داشت. جمعی از اهالی محل آن را تخریب به این امید كه توسعه دهند و از زمین بیاضی كه در اختیار دارند بر آن بیفزایند.

یكی از هیئت امنای مسجد كه شایستگی امین بودن آن مسجد را نداشت مانع از تجدید بنای و توسعه آن بود به این بهانه واهی كه هفت میلیون تومان از طرف اوقاف به او وعده شده است، كه در اختیارش قرار دهند تا بنای جدید را آغاز نماید. به این جهت به دیگران زور می گفت و اجازه چنین كاری را نمی داد و دعوا راه می انداخت و می گفت: وعده پول اوقاف ضایع می گردد و دیگر نمی توان از اداره پول گرفت. این مسجد همچنان روباز و بدون در و پنجره باقیمانده بود و كسی جرأت پیش قدمی نداشت.



[ صفحه 314]



معروف شده بود كه حیوانات داخل مسجد رفت و آمد دارند و این امر قابل تحمل نبود خصوصا در مورد محلی كه سابقه مسجد بودن را دارد و نام نامی و اسم گرامی آن سردار نازنین را روی خود دارد.

روزی در مجلس عروسی یكی از متعمدین محل كه او هم عنوان هیئت امنایی مسجد را داشت؛ روحانی محل به یكی از بناهای حاضر در آن مجلس می گوید: آیا حاضر هستی فردا در مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) كار كنی؟ و روپوشی مسجد را انجام دهی؟

او در پاسخ می گوید: مانعی ندارد ولی بنایی آجر می طلبد و شن و ماسه و دیگر لوازم ساختمانی و آنچه من اطلاع دارم مسجد نام برده فاقد تمام این وسایل می باشد و بودجه ای در كار نیست. روحانی مزبور اعلام می دارد شما كاری به این كارها نداشته باشید فقط طرف صبح با چند كارگر سركار حاضر باشید، بقیه كارها با آقا ابوالفضل (علیه السلام). در همان مجلس چند نفر هم اعلام آمادگی می نمایند كه فردا به صورت افتخاری كارگری نمایند.

فردا صبح استاد بنا و كارگران حاضر می گردند و روحانی هم جلوتر از كارگران حضور پیدا می كند. فی الفور می بینند كه آقایی كه مانع تجدید ساختمان بود حاضر می شود و خطاب به روحانی می گوید: می خواهید چكار كنید؟

روحانی می گوید: می خواهیم خانه ی خدا را آباد كنیم.

او با عصبانیت و تشدد می گوید می دانید با این كار خود چه مشكلی را پیش می آورید؟ اولا نمی توانید شما به این ساختمان را به سامان برسانید و ثانیا هفت میلیون وعده اوقاف را تباه می سازید. روحانی می گوید: ما با توكل به خدا و با اعتماد به شیعیان آقا باب الحوائج این كارها را شروع می كنیم و كتبا هم به شما



[ صفحه 315]



سند می دهیم كه هرچه اوقاف مرحمت كردند همه از آن شما باشد و ما اطمینان می دهیم كه احدی در این مورد اعتراضی نداشته باشد. او با عصبانیت برمی گردد و می بیند كه رأی مردم و اهتمام آنان به آباد كردن مسجد و خانه خداست هرچند دیناری بودجه در بساط نیست ولی نام نامی آقا ابوالفضل (علیه السلام) پشتیبان عمل ما است.

وقتی اهالی محل اطلاع پیدا می كنند كه مسجد در حال بازسازی است با میل و رغبت فراوان و با ذكر صلوات به روح طیب و طاهر آقا ابوالفضل (علیه السلام) فعالیت را شروع می كنند. فی الفور یك كامیون آجر سر می رسد و در سر كار خالی می كنند آن دگری آهن و آن یكی پنجره و دیگری پول و كمك مالی. علاقه و اشتیاق مردم به بركت نام نامی سردار كربلا آنچنان فزونی می گیرد كه



[ صفحه 316]



ساختمان آن می بایست حداقل در یك ماه به پایان می رسید در مدت پانزده روز به مرحله نهایی و سقف می رسد و فرد نیكوكاری آسفالت پشت بام و داخل مسجد را بر عهده می گیرد و فورا روپوشی سقف تأمین و تمام لوازم بنایی آن فراهم می گردد بی آنكه خود روحانی زیر بار قرض یا تعهد مالی خاص برود. ناظران تعجب می كنند چگونه مسجدی كه می بایست در مدت حداقل یك ماه به پایان برسد در عرض پانزده روز پایان پذیرفته است و هفت میلیون تمام پیش بینی شده با كمتر از هفتصد و هشتصد هزار تومان، به پایان رسیده است و سپس نخستین بار محراب آن با كاشی عالی اصفهان توسط هنرمند معروف آقای حسامی مزین می گردد. (مهندسی كه مسجد اعظم قم را كاشی كاری كرده است).

امروز این مسجد یكی از مساجد مورد توجه اهالی است كه بوی عطر ابوالفضلی (علیه السلام) به مشام مردم مسلمان می رساند و پرچم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) در پشت بام آن در احتزاز است و هر ماه بیش از نیم میلیون تومان نذر و نیاز به گاو صندوق آن ریخته می شود كه توسط هفت نفر از ریش سفیدان و معتمدین محل به مصرف مسجد می رسد و اخیرا علاوه بر محراب معرق و كاشی آن آشپزخانه مجهز و محل نشیمن زنان هم فراهم آمده است و مردم بخشایش چه آنان كه در تهران هستند و چه آنان كه در محل سكونت دارند نذر و نیاز خود را به صندوق مسجد واریز می كنند و به حوائج خویش نیز نایل می آیند و این مسجد كه چشمه ای از عنایت آن بزرگوار می باشد روز به روز در اشتهار بوده و زبانزد خاص و عام است و معروف است كه نظر كرده آن بزرگوار می باشد و بسیار مورد احترام و ارادت خاص مردم محل و حومه.

این رخداد در تاریخ 1420 هجری قمری رخ داد و شاعر محلی در مورد تجدید بنای آن این چنین سروده است:



[ صفحه 317]





هزار و چهارصد و بیستم پس از هجرت

شده بنای مجدد در این بهشت عدن



مشاركت بنموده عموم اهل محل

كند قبول خداوند با قبول حسن



آری هر آنچه به نام نامی آقا ابوالفضل (علیه السلام) انجام پذیرد سریع و فوری و فوتی با صلابت خاص پیش خواهد رفت چون صاحب اصلی این نام والا هم با صلابت و قاطع و بزرگوار بود.



[ صفحه 318]